1. عکس های 85 و 86 رو نگاه میکردم... بامزه بود! چه همه گذشته! چه همه چیزی عوض شده! جالبه... 2. چرا بارون نمیاد که آدما و غصه هاشونو بشوره و تمیز کنه؟ بارونی که گلی نباشه... 3. این چیه که گیر داره و گیر کرده و رد نمیشه ؟! نه با نوشتن ، نه با هیچی....
سلام تو عکسها همیشه یه حس عجیبی هست...انگار گذر عمر رو به عینه نشون میده بارون... نمیدونم چی بگم؟الان یه مدته بیخیالم،حس خاصی ندارم که گیر کنه و اینها!فقط هر روز واسه همون روز برنامه میریزم و خوشحالم بعضی وقتها آدم اینطوری میشه ولی گاهی لازمه بیای روی سطح و بدون هیچ حرکت خاصی دل بدی به موجی که آروم میاد و تکونت میده اگه همیشه بخوای شنا کنی واقعا کم میاری تو این فرصت میتونی نیروی بیشتری به دست بیاری واسه ادامه
هوم... آره... میفهمم... ولی این یه جوری خیلی تومه... خیلی تو... پشت همه ی خنده ها و دلقک بازیا گاهی قایم میشه ، ولی همینطور هست... هست... هست... نه میگذره ، نه زیاد کاری به کارت داره ، فقط هست... و گاهی مغزتو داغ میکنه ، گلوتو میگیره... اونوقت دلت میخواد بارون که میاد ، در سرتو باز کنی ، توشو بشوری... کاش میشد... کاش بارون تمیز میومد... کاش...
هوم... منظورم همونه... منم درست نمیدونم ولی فکر کنم بهش میگن یه جور قبض! و فکر کنم رفیق شفیق همیشگیه! ... الان که فکر میکنم یه کمی هم(نه کامل) میتونم ریشه یابیش کنم! که در این مقال نگنجد! در کنارشم چیزای دیگه رو تبعاتش تاثیر میذاره! ... خودم فهمیدم چی گفتم ، ولی تو رو نمیدونم! ;) :)
سلام
پاسخحذفتو عکسها همیشه یه حس عجیبی هست...انگار گذر عمر رو به عینه نشون میده
بارون...
نمیدونم چی بگم؟الان یه مدته بیخیالم،حس خاصی ندارم که گیر کنه و اینها!فقط هر روز واسه همون روز برنامه میریزم و خوشحالم
بعضی وقتها آدم اینطوری میشه ولی گاهی لازمه بیای روی سطح و بدون هیچ حرکت خاصی دل بدی به موجی که آروم میاد و تکونت میده
اگه همیشه بخوای شنا کنی واقعا کم میاری
تو این فرصت میتونی نیروی بیشتری به دست بیاری واسه ادامه
هوم...
پاسخحذفآره... میفهمم...
ولی این یه جوری خیلی تومه... خیلی تو...
پشت همه ی خنده ها و دلقک بازیا گاهی قایم میشه ، ولی همینطور هست... هست... هست...
نه میگذره ، نه زیاد کاری به کارت داره ، فقط هست... و گاهی مغزتو داغ میکنه ، گلوتو میگیره...
اونوقت دلت میخواد بارون که میاد ، در سرتو باز کنی ، توشو بشوری...
کاش میشد...
کاش بارون تمیز میومد...
کاش...
1) اگه منظور سال 85 86 است منم با عكسهاي خودم همچي حسي رو دارم!
پاسخحذف2) :)
3) نميدونم چيه!!!
هوم... منظورم همونه...
پاسخحذفمنم درست نمیدونم ولی فکر کنم بهش میگن یه جور قبض! و فکر کنم رفیق شفیق همیشگیه!
...
الان که فکر میکنم یه کمی هم(نه کامل) میتونم ریشه یابیش کنم! که در این مقال نگنجد!
در کنارشم چیزای دیگه رو تبعاتش تاثیر میذاره!
...
خودم فهمیدم چی گفتم ، ولی تو رو نمیدونم! ;)
:)