یک چیزهایی تمام میشوند ، یک چیزهایی شروع میشوند ، یک چیزهایی فقط کمی عوض میشوند.
یک چیزهایی ، خود یا دیگر نوشته ، هربار که خوانده میشوند ، رها ترت میکنند. انگار صاف تر میروی در عمقشان... ، در عمق خودت...
کتابی جدید برای خواندن ، کتابی جدید برای نواختن ، کتابی جدید برای کلنجار رفتن ، مسیری متفاوت...
و آدم همانطور که میترسد ازندیده ها و ندانسته ها ، ذوق هم دارد برای دیدن ها و دانستن ها!
و آدم نگاه میکند میبیند دلش تنگ شده برای "دلم میخواهد"ها ، "میخواهم"ها!
آدم هی عوض میشود با زمان...
محیطش هم...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر