۱۳۸۸ تیر ۱۱, پنجشنبه

کسی میگرید درونم
که دیگر خــــســـتـه ام...
خاموشش میکنم
که آرام...
آرام!!
مگراین راه خون و درد و انسان را
تنها تو میبینی؟
مگر تنها تو میترسی؟
مگر تنها تو از این درد میگریی؟
میگوید
چه باید کرد؟
میگویم
نمیدانم... نمیدانم...
نمیدانم!

۴ نظر:

  1. به آن كسي كه درونت ميگريد بگو
    همانطور كه خونهايي كه در گذشته هاي نه چندان دور ريخته شده را فراموش كرده اي
    اينها را هم فراموش ميكني

    پاسخحذف
  2. نه عزیز ، اگه کسانی که خونشون ریخته شده رو فراموش کنم ، درد این پلشتی های آدما واسم میمونه تا وقتی هستم!
    و مطمئنن این آخرین خونی نبود که اینطور به زمین ریخت!
    درد اصلی اینه!

    پاسخحذف
  3. اينجا خصوصي نداره؟

    پاسخحذف
  4. تا جایی که میدونم ، نداره.
    ایمیل : aabrang.blog@gmail.con

    پاسخحذف