۱۳۸۹ شهریور ۱۵, دوشنبه


یک چیزهایی تمام میشوند ، یک چیزهایی شروع میشوند ، یک چیزهایی فقط کمی عوض میشوند.

یک چیزهایی ، خود یا دیگر نوشته ، هربار که خوانده میشوند ، رها ترت میکنند. انگار صاف تر میروی در عمقشان... ، در عمق خودت...

کتابی جدید برای خواندن ، کتابی جدید برای نواختن ، کتابی جدید برای کلنجار رفتن ، مسیری متفاوت...
و آدم همانطور که میترسد ازندیده ها و ندانسته ها ، ذوق هم دارد برای دیدن ها و دانستن ها!
و آدم نگاه میکند میبیند دلش تنگ شده برای "دلم میخواهد"ها ، "میخواهم"ها!


آدم هی عوض میشود با زمان...
محیطش هم...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر