۱۳۸۹ مهر ۲۱, چهارشنبه

باد سرد می آید...
آسمانِ خاکستری...
جاش آرام میخواند...
و من یاد برگریزانِ خاکستری سردِ پارسالم که چطور دلِ گرفته ام لای زردهای اقاقیا در باد میچرخید
 و برای من نبود که گرفته بود...
چه قدر گذشته است...
برگها در بادها چرخیده اند...
گذشته اند...
می گذرم...

۳ نظر: