۱۳۸۹ دی ۲۹, چهارشنبه

دل انگشتانم تنگ شده برای کلیدهای سیاه و سپید با زیر و بمی ها و متفاوت بودگی هاشان،
دل من تنگ شده برای کلاس و معلمم با هم ، درختی که از پنجره ی ته راهرو دیده میشود و پنجره اش باهم ، و خیلی چیزهای دیگر!
این دل-تنگی هم عالمی ست!
و نگاه میکنی میبینی چه چیزهای خوبی هم تجربه کرده ای کنار بدهایش،
و چه چیزهای خوبی هم داری در اطرافت، کنار بدهایش!

۱ نظر: