۱۳۹۰ اسفند ۱۷, چهارشنبه

یک وقت هایی که ماه گردالو میشود ، و رویش را با یک تکه ابر عجیب براق میپوشانند ، و زیرش را هم انگار که امضا کرده باشند ، یک خط ابریِ براق می کشند، یک وقت هایی که آفتاب نیست ، اما هنوز آسمان سیاه نیست ، که آبی تیره است ، که یک جور خوش رنگی است ، دلم میخواهد بنشینم تا آخر دنیا نگاهش کنم، تو هم باشی و ببینی!
حیف ... که من میدوم برای تمرین ، و تو وجود نداری!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر