۱۳۸۸ شهریور ۱۸, چهارشنبه


صدای رود ،

شب ِ بی چراغ ،

آسمان ِ چراغانی ،

"دوستانی بهتر از آب ِ روان"

و جاتون خالی ، افطاری و خنده در حد تیم ملی! ;)

جای اونایی که میخواستن بیان و نیومدن هم خالی...

۶ نظر:

  1. مرسي كه جاي منم خالي كرديد
    ميدونم كه نبودنم خيلي ناراحتتون كرد
    دوستان به جاي ما

    پاسخحذف
  2. :)
    اتفاقا یادت افتادم!
    همون چند کیلو طبیعت و اینها...
    هیچ وقت تا حالا تو این جمعای کوهی و غیره ی ما نبودی ، نه؟ اگرم بودی، من نبودم!

    پاسخحذف
  3. کفشای کیه ؟
    هانیه!
    تا باشه خوشی باشه :)

    پاسخحذف
  4. مگه دوستانه بود؟؟
    اي بي معرفت!!!!!!!!!!!

    پاسخحذف
  5. هوم...
    نه بی معرفتی و اینها نبود...
    کلا کم بودیم...
    حالا بعد شاید درباره ش گفتم....

    پاسخحذف