گاهی دلم میخواست دیوانه بودم. آنقدر دیوانه که نمیفهمیدم هیچ چیز را. هیچ چیز را. آدمها را ، تلخ ها را ، زشت ها را ، هیچ چیز این دنیا را...
و حالا... آدمها ، حرفها ، فکرها...
1- میگویم: چرا پس به من نگفتی؟! میگوید: مسخره بود اگر میگفتم ، در رفتارها حس میشود.
و من فکر میکنم خب راست میگوید ، عمقش بیشتر است آنطور ، واقعی تر انگار.
2- میگویم: چیزهایی هست حس میکنم. میگوید: مگر خدا زبان را گرفته است؟! بودی بود، سخنی میرفت!
و من فکر میکنم راست میگوید ، زبان پس برای چیست؟!
و من راست میگویم... هرکدام بی دیگری ، پاییش میلنگد!
و حالا... من دیوانه نیستم. خسته شاید. اما ، دیوانه نیستم. یک چیزهاییش هست سخت است این دنیا ، با آدمهاش.
و من هنوز هستم. و من هنوز میبینم ، میشنوم ، حس میکنم. و من هنوز می اندیشم.
و من هنوز"چیزهایی هست نمیدانم... ، میدانم... ، شاخه ای را بکنم خواهم مرد"
نقطه.
عكسشم قشنگ بود خودشم قشنگ بود
پاسخحذف:)
پاسخحذفlebron shoes
پاسخحذفlongchamp outlet
kobe 9
coach purse
converse shoes
adidas yeezy boost
louboutin shoes
yeezys
moncler
golden gooses sneakers
air jordans
پاسخحذفyeezy shoes
golden goose outlet
kevin durant shoes
yeezy shoes
lebron 16
moncler
vapormax
golden goose francy
nike air max